به گزارش همشهری آنلاین، واقعا دیوید کاپرفیلد چطور این کارها را انجام میدهد. او از داخل کلاهش خرگوش درنمیآورد یا دستهگلی را تبدیل به یک عصا نمیکند تا بشود گفت یک شعبدهبازی راحت را انجام داده است. این سوال همیشه وجود داشته که آقای شعبدهبازی دنیا چطور این کارهای اعجابانگیز را انجام میدهد.
بهروز کریمی، یکی ازمشهورترین شعبدهبازهای حال حاضر کشور، میگوید: «هر جا میروم این سوال را از من میپرسند که راستی دیوید کاپرفیلد چطور این کار را کرد؟ برای همه سوال است که چطور دیوید توانست از دیواری که آنقدر عریض است که از روی آن ۲ اتومبیل سواری به طور همزمان میتوانند عبور کنند، رد شود». بعضی این را به قدرتهای ماورایی او ربط میدهند و میگویند این کاپرفیلد نبود که از دیوار رد شد بلکه روح او این کار را انجام داد. بعضیها هم او را جادوگر میدانند اما کریمی همه اینها را خرافات میداند؛ «دیوید فقط یک شعبدهباز ماهر است نه یک جادوگر».
داستان دیوید کاپرفیلد و شعبدهبازیهای منحصربهفردش را از زبان بهروز کریمی بشنوید؛ از زبان مردی که می گوید به عنوان یک شعبده باز مطرح، از همان اول راز شعبده کاپرفیلد را می دانسته.
طبق تعریف شعبدهبازی، این حرفه ترکیبی از ریاضی، فیزیک، شیمی و روانشناسی است و کارهای شعبدهبازی هیچ ارتباطی به اجیمجیهای جادوگران ندارد و کارهای دیوید هم از این قاعده مستثنا نیست. دیوید آدم خلاقی است و مهارت فراوانی در بهکارگیری فنون شعبده دارد. طوری که فقط شعبدهبازان حرفهای متوجه ترفندهای او میشوند و آدمهای عادی فقط میتوانند با حیرت به او نگاه کنند.
بد نیست کمی از زندگی این شعبدهباز برجسته برایتان بگویم؛ کاپرفیلد با نام اصلی «یویدست کوتکین» در سال ۱۹۵۶ در ایالات نیوجرسی آمریکا از یک پدر و مادر روس که به آمریکا مهاجرت کرده بودند به دنیا آمد. او در کودکی و زمانی که پدربزرگش تعدادی از ترفندهای تردستی را به او آموخت به شعبدهبازی علاقه نشان داد. در ۱۲ سالگی با نام «داوینوی پسر» در شهر کوچک محل زندگیاش «متاچن» اجرای نمایشهای شعبدهبازی را آغاز کرد. کمی بعدتر به عنوان جوانترین عضو انجمن شعبدهبازان آمریکا پذیرفته شد.
در ۱۶سالگی آموزش شعبدهبازی را در دانشگاه نیویورک آغاز کرد. همان موقع بود که اسم مستعار دیوید کاپرفیلد را برای خودش انتخاب کرد. علت انتخاب این نام این بود که این شخصیت؛ یعنی دیوید کاپرفیلد قهرمان نقش اول رمانی به همین نام نوشته چارلز دیکنز انگلیسی است و برای همه کودکان و بزرگسالان جهان شناختهشده است. دیوید با این کارش اولین گام بزرگ خود را در کسب شهرت جهانی برداشت.
شبکه تلویزیونی «ایبیسی» هم او را برای یک مجموعه نمایشی با نام «شعبدهبازی ایبیسی با شرکت دیوید کاپرفیلد» استخدام کرد و این برنامه اتفاقا بسیار موفقیتآمیز از کار درآمد. همین باعث شد ایبیسی با او قرارداد جدیدی ببندد. آنها میخواستند مجموعهای به اسم «جادوی دیوید کاپرفیلد» بسازند. این مجموعه بعد از پخش، جوایزی را به خود اختصاص داد که باعث شهرت بیش از پیش دیوید شد. این شعبدهباز، بازیهای قدیمی را به سبکی مدرن، جدید و جالب عرضه کرد و از نظر بسیاری از شعبدهبازها، انقلابی را در دنیای شو و نمایش به وجود آورد.
او با غیبکردن مجسمه آزادی، عبور از دیوار چین، پرواز در هوا و عبور از مثلث برمودا تعداد زیادی از تماشاچیهای حاضر در صحنه و بینندگان تلویزیونی را میخکوب کرد. کاپرفیلد تا حالا جوایز بیشماری دریافت کرده؛ از جمله لقب «شوالیه» از دولت فرانسه و دکترای افتخاری از دانشگاه فوردهام. همچنین در موزه «مادام توسو» در لندن که مولاژ معرفی اشخاص مشهور را قرار میدهند، مولاژ او هم اضافه شده و در ۴ کشور هم تصویرش را به عنوان یادبود روی تمبر چاپ کردهاند. در حال حاضر درآمد سالانه او بالغ بر ۵۰ میلیون دلار در سال است. آقای شعبدهباز در سال بیش از ۵۰۰ برنامه اجرا میکند که همه بلیتهایش هم از قبل پیشفروش میشوند.
اما میخواهم سوالی را که همیشه از من پرسیده میشود، پاسخ دهم. این سوال که دیوید چطور از دیوار چین رد شد؟ البته قبلش میخواهم مختصری درباره عظمت دیوار چین برایتان بگویم؛ این دیوار طولانیترین و بزرگترین مهندسی تدافعی نظامی در دوران قدیم است. این دیوار در حال حاضر در نقشه جغرافیای چین ۷۰۰۰ کیلومتر امتداد یافته است. تاریخ ساخت دیوار به قرن ۹ قبل از میلاد برمیگردد.
حکومت وقت چین برای جلوگیری از حملات مهاجمان کشورهای شمالی، برجهای آتش را برای خبررسانی و قلعههای مرزی را برای به دست آوردن اطلاعات از دشمن ایجاد کرده بود. این برجها کمکم به هم وصل شد و با استفاده از سنگهای کوههای مرزی، طی ۷ قرن به صورت یک دیوار واحد درآمد. دیوار چین با آجرهای بزرگ و سنگهای مستطیل ساخته شده و در وسط آن خاک و خردهسنگ ریخته شده است.
ارتفاع دیوار ۱۰ متر است و عرض آن برای عبور همزمان ۴ اسب کافی است. وقتی دشمن دست به حمله میزد، برجهای آتش این دیوار روشن میشد و مردم در سراسر چین متوجه حمله میشدند. مشهور بود که هیچ دشمنی قادر به نفوذ به این دیوار نبود چون علاوه بر استحکام دیوار، درههای بزرگی که اطراف آن وجود داشت، پرتگاههایی خطرناک برای دشمنان به حساب میآمد. بین چینیها مشهور است که میگویند: «کسی که به دیوار چین صعود نکرده باشد قهرمان نیست». هر چند این دیوار دیگر یک مانع نظامی تلقی نمیشود اما همچنان مستحکم روی پای خود ایستاده. اگرچه طول این دیوار در حال حاضر به کمتر از ۱۰ هزار کیلومتر تقلیل پیدا کرده است.
حالا میخواهم داستان دیوید را برایتان بگویم و اینکه چگونه از این دیوار قطور و محکم عبور کرد؛ البته این داستان مصور است و شما باید آن را روی تصویر و عکس دنبال کنید.
عبور از دیوار به روایت فیلمیکه ما دیدیم
این تصاویر را اگر به سن و سالتان بخورد، احتمالا سالها قبل در برنامههای تلویزیونی دیدنیها دیدهاید. کاپرفیلد در این نمایش خارقالعاده خود قصد داشت یکی دیگر از شگفتیهایش را خلق کند. عبور از دیوار چین؛ دیوار با ابهتی که سالانه میلیونها توریست را از نقاط مختلف جهان جذب خود میکند.
هوا نیمهتاریک و دم غروب است. دیوید سیاهپوش با ۸-۷ نفر از همکارانش که لباس سفید بر تن دارند جلوی دید تماشاچیهایی که روی دیوار چین ایستادهاند قرار میگیرد. کارگران سفیدپوش یک اتاقک را کنار دیوار نصب میکنند، پلهای را به آن میچسبانند و پردههایی را دور اتاق نصب میکنند لحظاتی بعد دیوید وارد صحنه شده و بعد از تست دیوار، داخل اتاق میشود و لحظاتی بعد دیگر خبری از قهرمان ماجرا نیست.
او چند دقیقه بعد، از آن سوی دیوار خارج میشود و علاقهمندان به خود را متعجب و خوشحال میکند؛ متعجب از اینکه چطور یک آدم میتواند از داخل این دیوار عظیم رد شود و خوشحال از این بابت که دیوید سالم و زنده است و حتی یک مو هم از سرش کم نشده. این چیزی بود که در فیلم دیده شد.
این را هم بگویم که در فیلمبرداری این شعبده فقط از یک دوربین استفاده شد تا مخاطبانی که فیلم آن را میبینند فکر نکنند یک لحظه دوربین کات کرده است و در این فاصله کاپرفیلد از روی دیوار رد شده و آنور رفته است.
حال اگر با دیدن این فیلم و این عکسها نتوانستید پرده از راز این شعبدهبازی حیرتانگیز بردارید که قطعا نمیتوانید، به پایین صفحه نگاه کنید تا من برای اولینبار، در ایران این راز را برای شما علنی کنم. فقط قول بدهید که وقتی راز شعبده را فهمیدید آن را پیش خود نگه دارید و به کسی نگویید!